عوامل پیدایش تعصب مذموم
جهل، نادانی، غرور و تکبر از عوامل پیدایش تعصب جاهلانه هستند. امام علی(ع) در بیانی درباره ابلیس میفرمایند: «تعصب او را فرا گرفت و بدبختی بر او چیره گشت و به اینکه از آتش آفریده شده است مغرور شد و تکبر ورزید و آدم را برای اینکه از پارهای گل خشکیده آفریده شده بود خوار شمرد.»[1]
یکی دیگر از عوامل پیدایش تعصب کورکورانه، شخصیتزدگی است. گاه فردی در نظر انسان آنچنان جایگاه و قداستی پیدا میکند که گفتار و کردار و اعمال او از محدوهی نقد خارج میشود و به همین جهت، چشم و گوش بسته به دنبال او راه میافتد و به خاطر او از جان و مال خویش میگذرد.
همچنین رسانهها نیز یکی از مهمترین ابزارهایی هستند که با پوشاندن حقیقت سعی در تبدیل ارزشها به ضد ارزش دارند و به گونهای به گسترش تعصب جاهلانه کمک مینمایند.
پیامدهای تعصب مذموم
مهمترین اثر تعصب جاهلانه انحراف از عدالت است. بسیاری از مخالفتهایی که با عدالت میشود و تحقق آن را در جامعه دچار مشکل میسازد تعصبات مردم نسبت به اقوام و خویشان و نژادشان است.
بسیاری از کشتارها و نسلکشیهایی که در جوامعی همانند بوسنی، عراق و فلسطین شاهد آن هستیم ناشی از همین خصلت ناپسند است.
یکی دیگر از آثار زیانبار تعصب جاهلانه گمراهی از دین است. اشخاص متعصب در روابط اجتماعی خود بیشتر ممکن است به بزهکاری گرایش یابند و از مناسبات سالم اجتماعی دور بمانند و همین امر سبب دوری و جدایی دوستان از یکدیگر میشود.
تعصب ممدوح
تعصبی که از صفات نیکو شمرده میشود با عنوان غیرت تعبیر شده است. در حقیقت، غیرت و تعصب در زمینه امور دینی به این معناست که انسان تمام سعی خود را در جهت حفظ دین از بدعتها و آسیبها کرده و اجازه ندهد کسی به ارزشهای دینی او اهانت نماید.
امام خمینی(ره) درباره علامت تعصب پسندیده میفرمایند: «علامت آن این است که حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان تو نباشد بلکه از دشمنان تو باشد. چنین شخصی از حمایت کنندگان حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار میآید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است.»[2]
امیرالمومنین علی(ع) در بیانی میفرمایند: «اگر قرار است تعصبی در کار باشد تعصب خود را در اخلاق پسندیده، افعال نیکو، کارهای خوب و اعمال و اموری که افراد باشخصیت و شجاع از خاندانهای برجسته عرب داشتهاند قرار دهید. تعصب شما در راه حفظ صفات باارزش همچون حفظ حقوق همسایگان، وفای به عهد، اطاعت از نیکیها، سرپیچی از تکبر، جود و بخشش و خودداری از ستم باشد.»[3]
یکی از مثالهای خوب درباره تعصب پسندیده، تعصب حمزه بن عبدالمطلب نسبت به پیامبر(ص) است. در روایات آمده است که تعصب آن بزرگوار به حدی پسندیده بوده است که هیچ متعصبی وارد بهشت نمیشود مگر آنکه همچون او بوده باشد. چرا که این بزرگوار زمانی که دید از روی بیاحترامی بر سر پیامبر(ص) بچهدان حیوانی را فکندند خشمگین شد و به یاری حضرت شتافت و اسلام را پذیرا شد.[4]